حکیم خیراندیش یکی از معروف ترین فعالان طب سنتی – طب اسلامی در ایران هستند که محبوبیت زیادی بین علاقمندان طب سنتی دارند. مهمترین تاثیر ایشان در مورد طب اسلامی – طب سنتی ، فعال کردن انجمن حجامت ایران است. فعالیت های آموزشی ایشان باعث شده حتی تعداد زیادی از پزشکان ارادت خاص به ایشان داشته باشند (ازجمله یکی از دوستان عزیز من!). اما مهمترین انتقاد هایی که به ایشان وارد است، همان هست که به حکیم روازاده و بسیاری دیگر از فعالان این حیطه هم وارد است. این انتقادات در چند دسته قابل طبقه بندی است:
1- اصرار عجیب و بی مورد عزیزانی همانند حکیم خیراندیش به “دکتر” نامیدن خود:
در حدی که حتی در وب سایت شان هم عبارت doctor را استفاده کرده اند. به عبارت دیگر بسیار تاکید دارند خود را “دکتر” و “طبیب” به معنی “پزشک” و “استاد” و حتی بالاتر از آن یعنی “پروفسور” بنامند! یا در رزومه خود از عناوین دانشگاهیی استفاده می کنند ولی به متدولوژی آکادمیک اعتقادی ندارند! این داستان وقتی جالب می شود که مثلا دکتر حسین روازاده که از فعالان بنام طب سنتی است، از عبارت “دکتر” با توجه به تحصیلات دانشگاهی استفاده می کنند ولی برخلاف روش آکادمیک (که این عنوان را به ایشان داده است) عمل می کنند! این یعنی یک بام و دو هوا!
دکتر طب سنتی – دکتر طب اسلامی
2- اصرار بیش از حد حکیم خیراندیش و هم فکران ایشان به انتقاد بی معنی و بی پایه به علم پزشکی:
نمونه ای از این اظهار نظر ها را قبلا هم در این سایت بررسی کرده ایم: مبارزه با فلوراید در آب و خمیردندان ! این اظهار نظر ها معمولا براساس اطلاعات اشتباه انجام می شود و تاکید بیش از حد ایشان در این موارد درکنار ارادت و اعتماد علاقمندان به ایشان باعث می شود خطرات زیادی برای جامعه ایجاد شود. گاهی این عزیزان چنان به استفاده از گیاهان دارویی تاکید می کنند و دارو های طب نوین را غیرمفید و گاه حتی حطرناک معرفی می کنند که گویی فراموش کرده اند پایه و اساس تاریخی و حتی امروزه تهیه بسیاری از دارو ها همین گیاهان دارویی بوده است: مثلا ابن سینا گیاهی را میجوشانده تا “عصاره” آن در آب استخراج شود و بعد این آب مصرف شود! اکنون این کار را به صورت علمی تر و با روش های کارخانه ای انجام می دهند تا راندمان بالاتر رود و ساختار شیمیایی کمتر تغییر کند!
این عزیزان طوری از “مفید بودن داروی طبیعی” و “خطرناک و سمی بودن داروی شیمیایی” صحبت می کنند که گویی زهرمار غیر طبیعی است! یا شوکران بسیار برای سلامتی مفید است! یا گویی جوشانده گل گاوزبان یک ترکیب شیمیایی نیست!!!
3- اصرار بیش از حد عزیزانی چون حکیم خیراندیش به بیش از حد موثر دانستن روش های خود:
در حدی که حتی تلاش می کنند مردم را از اقدامات پزشکی منصرف کنند و این خط مشی باعث شده صدمات زیادی به مردم ساده وارد شود. این نوع اقدامات باعث شده بارها این افراد تحت تعقیب قضایی قرار بگیرند.
4- اصرار بیش از حد هم فکران حکیم خیراندیش به توصل به اصطلاحات علمی برای بیان مطالبه غیر علمی:
در واقع آنچه باعث شده عبارت “شبه علم” (“علم کاذب”) یا همان pseudoscience برای این روش ها استفاده شود: استفاده از طرز گفتار و اصطلاحات علمی برای بیان مطالبی که اصلا علمی نیست و صرفا ادعا یا گمانه زنی است! جالب اینکه این عزیزان به اسامی افرادی مانند ابن سینا و زکریای رازی متوصل می شوند در حالیکه افرادی مثل ابن سینا حتی در مورد گیاهان دارویی به روش های علمی دست به مطالعه می زدند و به همین دلیل کتاب “قانون” ابن سینا که کتاب مربوط به پزشکی است به همین نام ارایه شده: پزشکی مبتنی بر تحقیقات مستدل و قانون مدار! زکریای رازی نیز بیش از اینکه یک پزشک باشد، یک دانشمند بوده است. اصولا کسانی که در قرون طلایی علمی اسلامی به عنوان حکیم و دانشمند شناخته می شدند، مهمترین علت اشتهارشان به عنوان دانشمند (که حتی امروز نیست در دانشگاه های معتبر ادامه دارد) توصل به متدولوژی علمی بوده است! در حالیکه فعالان طب سنتی – طب اسلامی امروزه گاه حتی در خلاف جهت آن حرکت می کنند!
5- سعی به ایجاد تقابل بین علم نوین پزشکی و طب سنتی – طب اسلامی :
واقعیت این است که در دوران سیاه قرون وسطی و زمانی که تمام کتب به جز کتب مذهبی در دنیای مسیحیت پنهان و با حتی سوزانده می شد، جهان اسلامی تبدیل شد به پناهگاهی برای علم! دانشمندانی مانن ابن سینا و زکریای رازی و … این علم را در آغوش گرفتند، آن را زنده نگه داشتند ، پرورش دادند و به حد اعلای زمان خود رساندند. اما بعد ها با ایجاد رنسانس دنیای مسیحیت از یک طرف و استیلای ستمگران بر دنیای اسلام از طرف دیگر؛ مسوولیت پرورش این نوجوان دوباره توسط دانشمندان دنیای مسیحیت به عهده گرفته شد . روش های علمی و “قانون” های گرانقدر دانشمندانی چون ابن سینا به پویایی خود ادامه داد و به پزشکی امروز منتهی شد. این پویایی هنوز ادامه دارد و در واقع یک خصوصیت مهم علم نوین این است که همیشه خود را زیر سوال می برد تا اگر اشتباه باشد، خود به اصلاح خود بپردازد!
متاسفانه گاهی آنچه امروزه به نام طب سنتی – طب اسلامی تعریف و تبلیغ می شود در واقع نوعی تحجر است! متاسفانه بسیاری از فعالان این حیطه فکر می کنند همان طب کافی بوده و قصد دارند بر پیشرفت های ایجاد شده خط بطلان بکشند! اطمینان دارم که اگر ابن سینا اکنون زنده بود به طب نوین اعتماد می کرده است! همانگونه که بزرگان کشوری و مذهبی مان هم به این روش اعتماد دارند و در زمان بیماری به پزشک و بیمارستان مراجعه می کنند و نه به حکیم!
در ادامه (مقاله بعدی) به تحلیل یک رپرتاژ آگهی خواهیم پرداخت که در آن ادعای بزرگی مطرح شده و پزشکان چهارگوشه دنیا را کاملا ناتوان و بی مصرف توصیف کرده اند و حکیم خیراندیش را معجزه گر معرفی کرده اند. با مطالعه مقاله خواهید دید که چه میزان از اطلاعات صحیح است و چه میزان غلط و متناقض است! جالب ترین نکته این رپرتاژ این است که زمانی منتشر شد که حکیم خیراندیش به خاطر اقدامات خطرناک تحت تعقیب قضایی قرار گرفته بود و این فیلم در جهت ناتوان جلوه دادن پزشکی نوین و معجزه گر معرفی کردن حکیم منتشر شده بود تا بر افکار عمومی تاثیر بگذارد. این عجله باعث شده اشتباهات فاحشی در این فیلم رخ دهد. بازنشر مجدد آن در این اواخر باعث شد مجددا توجهم به این مساله جلب شود و پرونده ای که بیش از 2 سال قبل باز کرده بودم پیگیری نمایم!
معجزه حکیم خیراندیش در تبلیغات